🔴انتخابات، اصلاحات و "تله ی لاریجانی"

 

◀️بنظرم کسانی که سنگِ حمایت از یک کاندیدا را به سینه می‌زنند، باید تحلیل کنند او در رقابت انتخاباتی در برابر هر کاندیدای رقیب چطور عمل خواهد کرد؟ بالاخره خیلی فرق می‌کند جلوی شما کروبی نشسته باشد، علی اکبر ولایتی باشد، حسن روحانی و یا محسن رضایی. 

 

◀️بعضی کاندیداها برای جریان سیاسیشان "شخصیت هویتی" دارند، مثل مصطفی معین انتخابات هشتاد و چهار یا سعید جلیلی نود و دو. بعضی دیگر نه، "شخصیت قَرضی" دارند، یعنی اصالتا و از بیخ و بن ریشه در اصلاحطلبی یا اصولگرایی ندارند، در این مقطع با یک جریان سیاسی "هم کنش و هم هدف" شده‌اند. مثل حسن روحانی نود و دو. این مدل دوم، یعنی "بی‌هویت های عملگرا" خیلی خطرناک هستند، چون برای توجیه رفتار زیگزاگیشان، همه چیز حتی اصول و مقدسات و تاریخ و ساختار و حق و باطل و همه چیز را فدا می‌کنند. به یاد بیاورید حسن روحانی را که برای توجیه مذاکره با آمریکا از کربلا درس مذاکره گرفت و در انتخابات، همصدا با دشمن خارجی رئیسی _ در واقع نظام_ را بخاطر سی و چندسال اعدام شماتت کرد تا رأی بیاورد. 

 

🚩بگذریم، حالا فرض کنید جلوی گزینه‌های اصولگرا و شبه اصولگرایی مثل رئیسی، سعید جلیلی، قالیباف و ضرغامی؛ لاریجانی بنشیند. کسی که به قول معروف تابلویش مثلا اصولگرا است ولی حداقل از هشتاد و هشت به بعد کنشش همسو با اصلاحطلبان است. ضمن اینکه لاریجانی نسبت به برخب اصولگرایان پشیمان یک ویژگی مهم دارد، آن هم اینکه در عین همکاری و همراهی با آنطرفیها، سعی کرده نگذارد پایگاه و جایگاهش در اصولگرایان سنتی تضعیف شود. او همانطور که به کارگزاران و خاتمی و اصلاحات سرویس می‌دهد، حواسش به مراجع و علماء، جامعه روحانیت مبارز و برخی ارکان بیت رهبری هم هست. کسی که آنقدر به نفع اصلاحطلبان بازی کرد که بخاطر تداوم ریاستش بر مجلس، آنها عارف را از گزینه ریاست اوت کردند، همان کسی است که از طرف مقامات و نهادهای عالی نظام مسئول قرارداد مهم با چین می‌شود. زمان دادگاه کرباسچی و کنفرانس برلین و آن مسائل، "سیمای لاریجانی" فحش اصلاحطلبان بود و حالا سالها است همان کرباسچی و کارگزاران سازندگی، به عنوان متحدی قوی حفظش کرده‌اند.

 

👈محمد عطریانفر مرداد نود و هفت صراحتا درباره او گفته بود: " لاریجانی یکی از اضلاع چند وجهی حاکمیت با زبان مشترک قابل قبول با اصلاح‌طلبان است به طوری‌که می‌تواند در حد بضاعت، برخی منویات اصلاح‌طلبی را به طور اقتضائی برای اصلاح طلبان تامین کند. ما نباید او را از دست بدهیم."

 

◀️آن تعبیر "ضلع چند وجهی حاکمیت" که عطریانفر گفته ترجمه‌اش می‌شود" پیچیدگی" یا همان" دورویی سیاسی"، بگذریم. فرض کنیم به جای یک گزینه صددرصد اصلاحطلب مثل ظریف و عارف و محسن هاشمی و امثال آن، لاریجانی کاندیدای اصلاحات شود. سوال مهم این است که آیا برخی اصولگراها و برخی نهادهای تصمیم‌ساز و ارکان نظام، دچار این تحلیل غلط نخواهد شد که "اصلاحطلبهای حامی لاریجانی‌" قابل تعاملتر از اصلاحطلبهای رادیکال حامی مثلا عارف خواهند بود؟ تحلیل نخواهند کرد که لاریجانی مذاق و چارچوبهای نظام را درک می‌کند و مطلوبِ جمع بین اصولگرا و اصلاحطلب است؟  آن سینه چاکان رهبری که هنگام مذاکرات روحانی، بدستور بالادستیها می‌گفتند خط قرمزهای تعیین شده رهبری، مین نیستند؛ همان تحلیلگرانی که با شدت و ضعف برجام را تصمیم نظام معرفی می‌کردند و محلّل مذاکره بودند؛ اگر لاریجانی بخواهد مذاکره کند، صد برابر بدتر نخواهند کرد؟

 

◀️اگر اصلاحطلبان بخواهند ایده خود را با دو گزینه پیش ببرند که یکی از آنها "لاریجانی با برند اصولگرایی" و دومی "یک اصلاحطلب شاخص" است، برایشان کدام یک کم‌هزینه تر و البته پیش‌بَرنده تر است؟ یادمان باشد داریم از جماعتی حرف می‌زنیم که سال نود و دو، عارف اصلاحطلب را با فشار انصراف داده شد! 

 تا رأیش به سبد حسن روحانی اسماً راست متعادل بریزد و با او با آمریکا مذاکره شود، بعد از اینکه به عارف کاپ اخلاق دادند و به عنوان سرلیست امید به مجلس رفت، باز هم با فشار وادار به انصراف کردند تا اینبار لاریجانی مثلا اصولگرا رئیس شود! 

 

همان لاریجانی که دوره بعد انتخابات مجلس، گزینه اصلاحطلبان در قم شد. 

 

◀️به ابتدای کلام برگردیم. بنظرم کارگزاران و خاتمی که چندوقتی است چهره کاریزماتیکی چون بهزاد نبوی را هم از رادیکالیسمش تعدیل و با خود همراه کرده‌اند، نهایتا "لاریجانی" را به عنوان گزینه نهایی معرفی می‌کنند. آنها تجربه کرده‌اند که اصولگرایی و انقلابیگری را با اسم و تابلوی خودش، از میدان به در کنند. "تله لاریجانی" بزرگترین مساله‌ی نیروهای انقلاب در انتخابات آتی است و خیلی مهم است که جلوی لاریجانی با چنین مختصاتی، کدام چهره اصولگرا باید به میدان بیاید؟